پیرمرد را روی زمین خوابانده بودند. نفس های آخر چه سنگین می نمود!

و ما هر بک خزیده در خود بغض هایمان را می جویدیم.

وای این همه احساس زوال و از دست رفتگی از کجا می آمد...!