جنبش زنان در دوران مشروطه

 خاستگاه جنبش زنان در این دوره را زنان تحصیل کرده طبقه متوسط رو به بالای تهران و شهرهای بزرگ ایران تشکیل می دادند و رهبران جنبش، نشریات و انجمن های زنان در چندین شهر بزرگ دیگر (به غیر از تهران) نیز حضور داشته اند از جمله تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد و رشت ( کشاوزر و جواهری 1387 ). با این حال ، بررسی نشریات و مراودات زنان در این دوره نشان می دهد که بین گروه های زنان در شهرهای مختلف و همچنین گروه های زنان ساکن تهران ارتباط  برقرار بوده است. آنها با گفته ها و نوشته های همدیگر آشنا بوده اند و به نظر می رسد که ارتباطات مستقیم و غیر مستقیمی بین کنشگران جنبش وجود داشته ؛ آن چه که امروزه ما می توانیم به عنوان «شبکه ارتباطی» معنا کنیم ( کشاوزر و جواهری 1387 ) .

با مطالعه نشریات و مراودات زنان در آن دوره به این نتیجه می رسیم که دو دیدگاه در میان فعالان زنان عمده بوده است. دیدگاهی تجددگرا که تحت تاثیر گفتمان لیبرالی برابر طلب و آزادی خواه مسلط در غرب است و در زمان مشروطه به وسیله مشروطه طلبان و روشنفکرانی که با افکار غربی آشنا بودند، ترویج می شد. ضرورت مشارکت سیاسی اغلب توسط این دیدگاه مطرح می گردید . در این میان اقلیتی تجدد خواه وجود داشتند که بر برابری زن و مرد تاکید داشتند، که می توان از میان آنان به شهناز آزاد مدیر مسئول «جهان زنان» و صدیقه دولت آبادی مدیر مسئول «زبان زنان»  اشاره کرد. این دو بر مشارکت سیاسی زنان تاکید داشتند و آموزش برابر را همزمان با ضرورت حضور زنان در عرصه سیاسی و تشکیل انجمن های زنان دنبال می کردند. اما در مقابل این زنان تجدد خواه دو گروه وجود دارند. یک نگاه متعلق به زنانی همانند خانم دکتر کحال در نشریه «دانش» است که با نگاهی خنثی تر به حقوق زنان، آموزش زنان را راهی برای تبدیل زنان به مادران و همسرانی بهتر می دانست. دیدگاه دیگر بر تفاسیر مترقی از اسلام تاکید می کرد و مشروعیت خواسته های خود را با توجه به گفته های بزرگان دین، بیان می کرد  . نگاه دیگر متعلق به گروهی هم چون فخر آفاق پارسا در نشریه «جهان زنان» است که نگاهی عملگرایانه به دستیابی به حقوق زنان داشت. فخر آفاق پارسا معتقد به برابری زنان و مردان بود، اما موفقیت در دستیابی به خواسته های زنان را تمرکز بر «حق آموزش» می دانست. او پیگیری برابری حقوقی میان زن و مرد در عرصه خانواده و عمومی را به نسل بعد می سپارد. او برای مشروعیت بخشیدن به خواسته آموزش زنان با تکیه به تفاسیری مترقی از اسلام به نقد مردانی می پردازد که آموزش زنان را مخالف اسلام می دانند البته این دو دیدگاه از هم مجزا نبودند و از گفتمان های هم استفاده می کردند اما نوعی تسلط گفتمانی در هر کدام از این دو دیده می شود ( کشاوزر و جواهری 1387 ) .

اهداف و فعاليت هاي زنان را در این دوره می توان متوجه دو جریان  دید الف)فعاليت هاي كه در جهت پيشبرد اهداف مشروطه بود كه مي توان اهداف ملي نيز ناميد مثل برخورد با اولتيماتوم دولت روس و تحريم كالاهاي وطني . ب) نوع ديگر از فعاليت زنان در جهت تكوين حقوق زنان بود كه ايجاد مدارس ، تقاضاي حق رأي و ... از مصاديق آن بود. البته طرفداران گروه اول بيشتر بودند و فعاليتشان كم تر با سنت هاي جامعه اصطكاك پيدا مي كرد اما گروه دوم اينگونه نبود. برای مثال در جریان كشف حجاب يا مدارس دخترانه قبل از اينكه حاكميت و استبداد سياسي با آن درگير شود ، گروههاي سنتي و ديني جامعه از جمله روحانيون با آن برخورد می كردند  )قهوه چیان ، 1386 ) .

جنبش زنان در این دوره جنبشی « خواسته محور » است که خود به نوعی به همگرایی میان فعالان زنان ( احمدی خراسانی ، 1386 ، ص 103 و کشاوزر و جواهری ،1387 )  و روشنفکران ِ متوجه مسئله زن انجامید . خواسته ها  و مطالبات زنان در این دوره شامل افزایش حضور زنان در جامعه ( توحیدی ، 1996 ، ص 115 ) ، استقلال و حق رای آنان ،  توجه به مشکلات زنان در خانواده ( احمدی خراسانی ، 1386 ، ص 103 ) از جمله ازدواج زود هنگام دختران ( Paidar, 1996a  ) تعدد زوجات و.. و اشتغال و کار کردن ( که مورد توجه برخی از احزاب سیاسی آن دوره نیز بود . مثلاً «حزب اجتماعیون عامیون ایران» یکی از هدف های برنامه ی خود را تهیه ی کار برای زنان و واداشتن آنها به کار هایی که مادتاً و اخلاقاً متناسب آنهاست اعلام می کند  ) )قهوه چیان ، 1386 ) آنهاست اما مطالبه اصلی  آنان به رسمیت شناختن حق آموزش و تحصیل برای دختران بود ( احمدی خراسانی ، 1386 ، ص 103 و کشاوزر و جواهری ،1387) که به عنوان مسائل جدی در مساعدت زنان به توسعه ملی مورد توجه قرار می گرفت ( Paidar, 1996a  ) .  فعالان زن این دوره  نه تنها خواهان برابری در آموزش بودند بلکه به نوعی به آن چه که امروزه ما «جامعه پذیری جنسیتی» می خوانیم، باور داشته و نشان می دهند که تبعیض های جنسیتی بین دختران و پسران، به تفاوت میان آنان در بزرگسالی منتهی می شود  (کشاوزر و جواهری ،1387 )  .

 زنان در پی این خواسته بدون حمایت های دولتی و علی رغم مخالفت های بسیار، در همان سال های اول انقلاب مشروطه به تاسیس مدارس اقدام می کنند. اما، خواست دستیابی به تحصیل اجباری و رایگان که بتواند گروه های بیشتری از زنان را در برگرفته و دستیابی به تحصیلات را در میان زنان عمومی سازد، خواستی است که در دوره های بعد زنان به آن دست می یابند. هم چنین تشکیل انجمن ها ، انتشار نشریات از دیگ اقدامات زنان برای تحقق مطالبات خود است ؛ جایی که به خوبی می تواند عینیت یابی و نهادمند سازی جنبش زنان در این دوران را منعکس می کند  . در ادامه اشاره گذرا بر مدارس ، انجمن ها و نشریات زنان خواهیم داشت.

مدارس زنان

در همان دهه های اول قرن 20 بعضی از خانم های  طبقه بالا و یا متوسط و مترقی اجتماعی  کوشش کردند که مدارسی برای تعلیم و تربیت دختران محل هایی برای ایتام ایجاد نمایند که در این راه تا حدودی نیز موفق شدند  ( کدی ، 1369 ، ص 293 ) . تا پيش از مشروطه، آموزش زنان مرسوم نبود. البته، در برخي موارد در مکتب خانه ها به دختران اجازه مي دادند که تا سن 9 سالگي صرفاً خواندن قرآن را فرابگيرند. همچنين، در برخي خانواده هاي متمول نيز، براي تربيت دختران، معلم خصوصي استخدام مي شد. اما تاسيس مدرسه به صورت مدرن آن، مرهون تلاش ها و مبارزات پيگير فعالان جنبش زنان است (ساناساريان، 1384،ص 69) .

در بیستم ژانویه 1907 (1285) در ضمن برگزاری یک گردهمایی بزرگ در تهران، زنان قطعنامه ای را که شامل دو بند بود تصویب کردند. بند اول بر تاسیس مدارس زنانه تاکید داشت و بند دوم خواستار حذف جهیزیه سنگین برای دختران بود و چنین استدلال می کرد که بهتر است پولی که صرف تدارک جهیزیه می شود، در راه آموزش دختران هزینه شود. (آفاری، 1379، ص 17-16) در نتيجه تلاش هاي مستمر زنان، در سال 1290 تعداد مدارس دخترانه در تهران به 57 دبستان مي رسيد. و در سال 1292، اين رقم به 62 دبستان افزايش يافت؛ البته به دليل مشکلات مالي در سال هاي بعد تاحدودي تعداد مدارس ثابت ماندند اما بر تعداد دانش¬آموزان افزوده شد (خسروپناه، 1381، ص 203) .

عمده ترين مشکل در زمينه آموزش زنان، ناشي از مخالفت سنت گرايان با تحصيل زنان بود. آنها آموزش را باعث فساد مي دانستند و معتقد بودند زنان بايد در حد وظايف خانگي اطلاعات داشته باشند. شيخ فضل الله نوري، از جمله مجتهدين ضد مشروطه بود که فتوايي مبني بر حرام بودن آموزش زنان صادر کرد (آفاري، 1371) . بر اساس چنين برداشت هايي از اسلام بود که بسياري از سنت گرايان، برخوردهاي خشونت آميزي با موسسان مدارس دخترانه انجام مي دادند. علاوه بر اين مشکلات، موضوع ديگري که در برابر گسترش مدارس دخترانه وجود داشت، بحث تامين منابع مالي بود. به همين دليل تعداد مدارس محدود باقي مي ماند و علي رغم تمايل مدافعان حقوق زنان، تنها معدودي از خانواده ها که از تمکن مالي برخوردار بودند مي توانستند، دختران خود را به مدرسه بفرستند. اما در نهايت، در نتيجه فعاليت ها و پيگيري زنان، در سال 1297 اولين مدرسه دخترانه دولتي در ايران تاسيس شد (خسروپناه، 1381، ص  204-225) .

از اولین مدارس دخترانه ای که توسط زنان ایرانی و برای دختران ایرانی تاسیس شد می توان به مدرسه «دوشیزگان» توسط "بی بی خانم استرآبادی" در سال 1285 اشاره کرد. او بخشی از خانه اش را به مدرسه تبدیل کرد. ابتکار وی کمی بعد توسط "طوبا آزموده" با تاسیس مدرسه «ناموس» دنبال شد. مکان مدرسه «ناموس» نیز خانه "طوبا آزموده" بود. به این ترتیب با وجود این که طبق اصل 18 متمم قانون اساسی وقت، دولت مسئول تاسیس مدارس و فراهم کردن امکان تحصیل رایگان و اجباری برای همگان بود اما به دلیل مخالفت های موجود روحانیون و نیروهای سنتی بازار، دولت اقدامی در این جهت نکرده بود. بنابراین زنان خود ابتکار عمل را به دست گرفته و خانه های خود را تبدیل به مدارس دخترانه کردند ( کشاورز و جواهری ، 1387 ).

مدرسه ی دیگر« مکتب دختران » بود که محمد آقا در تهران تأسیس کرد . برنامه ی آموزشی این مدرسه در بعضی موارد با دبستان دوشیزگان متفاوت بود و در آنجا ادبیات فارسی تاریخ ایران ، جغرافیا و حساب تدریس نمی شد  )قهوه چیان ، 1386 ) .

 

انجمن های زنان

یکی از اشکال فعالیت زنان، ایجاد تشکل های خویش و کوشش برای مشارکت در اداره امور جامعه ایران بود (خسروپناه، 1381،ص 22-21) . تشکيل «انجمن»هاي سياسي و اجتماعي، برجسته ترين اقدام در جهت نهادسازي و شکل گيري فضاي مدني در دوره مشروطه است. در اين انجمن ها، زمينه هاي تمرين دموکراسي وجود داشت و به تدريج تعداد بسياري از آنها در سراسر کشور شکل گرفتند. در ابتدا اين تشکل ها اختصاص به مردان داشتند؛ اما به تدريج با حضور زنان در انجمن ها، زمينه تشکيل انجمن هاي خاص زنان فراهم شد ( آفاري، 1371،ص 67 و 71 ) . اغلب این انجمن ها به صورت نیمه سری یا سری به فعالیت می پرداختند (کشاوزر و جواهری ،1387 )  .

«اتحاديه غيبي نسوان» که در حقیقت یک سازمان مخفی محسوب می شد دارای گرایش های تند انقلابی بود و خود را سخنگوی تهیدستان جامعه می دانست. این انجمن در دوره اول و دوم مشروطیت به تلاش های وسیعی دست زد، دیدگاه سیاسی- اجتماعی داشت و نظرات آن مبنی بر اینکه شوراها یا انجمن های زنان می باید مورد تصویب مجلس قرار گیرند و صورتی رسمی به خود بگیرند، در مجلس اول نیز مورد بحث قرار گفته بود ( آفاری، 1379، ص 21) آنها برنامه اصلاحی به مجلس ارائه دادند که اگر مجلس شورای ملی نمی تواند قانون را اجرا کند چهل روز اداره آن را به زنان سپارد تا قانون و نظمیه را اصلاح کنند، بانک ملی برپا کنند، کمپانی برای نان ایجاد کنند، قشون عثمانی را عقب نشانند، آب سالم به مردم برسانند، و ... تشکیل اتحادیه غیبی نسوان و ارائه برنامه اصلاحی از سوی آنان نشانه دگرگونی فکری زن ایرانی و خواست آنان در تغییر شرایط زندگی فردی و اجتماعی خویش برای دستیابی به برابری با مردان است (آفاری، 1379، ص  27-26) .

«انجمن حريت زنان» نيز که در سال 1286 تاسيس شد با هدف افزايش اعتماد به نفس زنان و حضور آنها در عرصه اجتماع فعاليت مي کرد. صدیقه دولت آبادی، شمس الملوک جواهر کلام و دو دختر ناصرالدین شاه (تاج السلطنه و افتخارالسلطنه) از اعضای این انجمن بودند. مردان در معیت یک خویشاوند زن می توانستند در جلسات این انجمن شرکت کنند تا اتهام فساد به این سازمان وارد نشود هر چند که این تدبیر در نهایت مانع اتهامات نشد (آفاري، 1379، ص 244 – ساناساريان، 1384، ص 62) .

«کمیته ی نسوان ایرانی» را عالیه خانم تأسیس کرد . این انجمن در استامبول فعالیت می کرد . هدف انجمن در جهت هماهنگ کردن فعالیت های مشروطه خواهان در داخل و خارج از کشور و ارسال کمک های مالی و اسلحه و مهمات برای مبارزان تبریز بود( قهوه چیان ، 1386 ) .

پس از تثبيت مشروطه و آغاز به کار مجلس دوم، بويژه از سال هاي دهه 1290 به تدريج انجمن هاي زنان تعدد و پايداري بيشتري پيدا کردند. «انجمن مخدرات وطن» از جمله تشکل هايي بود که در دوره دوم مجلس شوراي ملي، فعاليت هاي بسياري داشت (خسروپناه، 1381، ص 149-171 و ساناساريان، 1384، ص  62)  که بی بی خانم وزیرف آن را در تهران تأسیس نمود  از اعضای این انجمن می توان از صبیبه ی اعتماد الملک ، عیال اعتماد الملک، خانم دره الصدف عیال امیر پنجه ، خانم خدیجه ، خانم موثق السلطنه ، خانم زینب صبیه ی  خان مستوفی ، خانم آقا میرزا اسدالله توتون فروش نام برد  ) قهوه چیان ، 1386 ).  اين انجمن که در سال 1289 تاسيس شد بيشتر بر مسائل ملي تاکيد داشت. هدف هاي اساسي «انجمن مخدرات وطن»، عبارت بود از: سازماندهي فعاليت هاي عام المنفعه و خيريه مربوط به زنان و دختران، تحريم کالاهاي خارجي، و توزيع منسوجات وطني. از جمله اقدامات برجسته انجمن مخدرات وطن، مي توان به حمايت اين انجمن از جمع آوري اعانه براي تاسيس بانک ملي و همچنين اعتراض به اولتيماتوم روسيه اشاره کرد. اما سرانجام، پس از پذيرش اولتيماتوم روس ها و انحلال مجلس شوراي ملي دوم، فعاليت انجمن مخدرات وطن نيز در سال 1290 پايان يافت. (خسروپناه، 1381، ص 149-171 و ساناساريان، 1384، ص  62) .

« انجمن همت خواتين » در سال 1293 پس از افتتاح دوره سوم مجلس شوراي ملي توسط خانم نورالدجی آن را در تهران  )قهوه چیان ، 1386 ) فعاليت خود را آغاز کرد.  گروهي از فعالان حقوق زنان، مديران و معلمان مدارس دخترانه تهران، اعضاي تشکيل دهنده اين انجمن بودند. برنامه اصلي اين انجمن، عبارت بود از ترويج استفاده از منسوجات وطني در ميان دانش آموزان و بستگان آنها  (خسروپناه، 1381، ص 173)  و دیگری گسترش اندیشه های ناسیونالیسم در ایران بود  )قهوه چیان ، 1386 ). همچنين، اين انجمن ارتباط نزديکي با روزنامه شکوفه (از اولين روزنامه هاي ويژه زنان) داشت (خسروپناه، 1381، ص 172-180) .

« انجمن جمعیت نسوان  » را خانم محترم اسکندری در تهران تأسیس نمود . از اعضای این انجمن می توانیم به کبری چنانی ، مهرانگیر اسکندری ، طوبی بقایی ، عفت الملوک و نظم الملوک خاجه نوری فخری عظمی ارغوان ، هایده مقبلی توران افشار اشاره کرد. مباحث اصلی این انجمن عبارت بود از سعی در تهذیب و تربیت دختران ، ترویج صنایع  وطنی، باسواد کردن زنان ، نگهداری از دختران بی کس ،تأسیس مریضخانه برای زنان فقیر، تشکیل هیئت تعاونی به منظور ترویج صنایع داخلی ،تأسیس مدارس اکابر . یکی از کارهای بدیع این انجمن برقراری ارتباط با سایر سازمان های حقوق زن در کشور های خارجی بود. همچنین برای بهبود وضع زنان ایران لایحه ای به مجلس شورای ملی تقدیم کرد ( قهوه چیان ، 1386 )

با این حال حافظیان اشاره می کند انجمن ها و سازمانها ي مخصوص زنان در عصر مشروطه انجمن ها ي فمنيستي و مدافع حقوق زنان نبودند و هدف اين نهاد ها بيشتر متوجه مبارزه با استعمار و استبداد بوده است ( حافظيان ،  1384 ).

نشریات زنان

انتشار مطبوعات نيز يکي از فعاليت هاي قابل توجه زنان در دوره مشروطه است. البته نشرياتي بودند كه به حقوق زن مي پرداختند مثل« ايران نو» «اختر»  و اكثرا از نشريات تجددطلبان به شمار می رفتند اما به طور خاص مي توان هفت نشريه ي زنان را به عنوان مطرح ترين نشريات زن در عصر مشروطه مطرح نمود؛ نشرياتي كه گفته مي شود زنان تأسيس نمودند و اكثراً اهداف زنانه داشتند : اين هفت نشريه عبارت بودند از : «دانش» «شكوفه» «زبان زنان» «نامه ي بانوان» «عالم نسوان» «جهان زنان» «مجله ي نسوان وطن خواه» .

«دانش» (1289 – 1290)، عنوان اولين نشریه ای است که توسط يک زن پزشک به نام "معصومه کحال" در تهران به طور هفتگی منتشر شد. بيشتر مباحث اين نشريه درباره خانه داري، بچه داري، اخلاق و مسائل بهداشتي زنان بود. البته در اين نشريه به اهميت آموزش و تحصيل زنان نيز توجه بسياري مي شد (خسروپناه، 1381، ص 227) . این نشریه مخاطب خود را عموم زنان نمی دانست و خواست ها و نیاز های طبقه ی بالا و متوسط جامعه را در نظر می گرفت )قهوه چیان ، 1386 ).

اما جدي ترين نشريه اي که براي نخستين بار به طور اختصاصي در زمينه مسائل و حقوق زنان آغاز به فعاليت کرد، روزنامه «شکوفه» (1291 – 1295) بود. روزنامه شکوفه به صاحب امتيازي و سردبيري "مريم عميد" ملقب به "مزين¬السلطنه" در تهران منتشر مي شد. در اين روزنامه، به مباحثي درباره حقوق زنان، لزوم سواد آموزي دختران و مخالفت با ازدواج هاي زودرس پرداخته مي شد. شکوفه، از سال سوم فعاليتش، عملاً به ارگان انجمن همت خواتين تبديل شد و افزون بر مسائل زنان به موضوعات سياسي و ملي نيز مي پرداخت. (خسروپناه ، 1381 ،ص 239 و ساناساريان، 1384، ص  57) .

« زبان زنان» (1298 – 1301) از نشريات تاثيرگذار و ممتازي بود که به مديريت صديقه دولت آبادي در اصفهان منتشر مي شد . این روزنامه اگر چه سومین نشریه اختصاصی زنان بود اما اولین روزنامه ی زنان است که در خارج از تهران انتشار یافت  )قهوه چیان ، 1386 ) . تنها زنان در اين نشريه مطلب می نوشتند و حقوق زنان محور اصلي مطالب زبان زنان بود. به علاوه، مطالب سياسي با رويکرد انتقادي نيز اين نشريه را برجسته می نمود . آن را تبدیل به منتقد ترین و علمی ترین  و رادیکال ترین نشریه ی زنان در عصر مشروطه می کرد . به دليل همين رويکرد انتقادي «زبان زنان»، مديريت آن مورد آزار و اذيت قرار داشت و در نهايت به دستور رئيس الوزرا مجوز فعاليت «زبان زنان» لغو شد (خسروپناه، 1381، ص 236-243) . ویژگی بارز این نشریه در این بود که خواهان کشف حجاب شده بود همین مسئله برای این نشریه آن هم در شهر سنتی مثل اصفهان مشکلات زیادی را برای وی در اصفهان  به بار آورد   )قهوه چیان ، 1386 ). زبان زنان بعدها یعنی اواخر دوره پهلوی اول به عنوان ارگان کانون بانوان باز انتشار می یابد ( کشاوزر و جواهری ، 1387 ) .

از ديگر نشريات مطرح در اين دوره، «نامه بانوان» (1299 – 1300) به سردبيري "شهناز آزاد" (دختر حسن رشديه) است که در تهران منتشر مي شد. مسئله آموزش و تعليم و تربيت زنان از جمله موضوعات اصلي اين نشريه بود. علاوه بر آن شهناز آزاد به همراه همسرش از مدافعان کشف حجاب بودند و در اين زمينه نيز فعاليت هايي انجام مي دادند (ساناساريان، 1384، ص 59) .

«جهان زنان» (1300 – 1301) مجله اي بود که به مديريت فخر آفاق پارسا در مشهد منتشر مي شد. در اين نشريه به لزوم تعليم زنان، امور خانه داري، و بهداشت پرداخته مي شد. لحن اين نشريه ميانه رو بود اما با اين وجود مورد آزار سنت گرايان قرار داشت. (خسروپناه ، 1381، ص  246-256) .

و دیگر نشریه این دوران « جمعیت نسوان وطن خواه ایران» است . این نشریه را ملوک اسکندری در تهران  منتشر می کرد . مباحث نظری  این نشریه مباحث ادبی و علمی بود.

هم چنین از ديگر نشريات اين دوره مي توان به «عالم نسوان»، نيز اشاره کرد .

 

ادامه دارد ...