اهمیت فمینیسم اسلامی

فمنیست اسلامی می تواند با " فمینیستی " و " اسلامی " خواندن خود نقش مهمی در حوزه های فمینیستی و اسلامی چه از نظر معرفت شناختی و چه سیاسی ایفا کند و در نهایت به بهتر شدن وضعیت زنان بیانجامد . به این شکل که :

1- به نقد تفاسیر جنسیتی اسلام و پدرسالاری (Shaikh ، 2003 ، ص 155 ) می پردازد . نشان دهد نابرابری های نهفته در تفاسیر موجود از فقه ، لزوما تجلی اراده خداوند نیست . نتایج معرفت شناختی  این ادعا، ما را به این جا می رساند که برخی از قوانینی که تا کنون اسلامی یا بخشی از شریعت تلقی می شدند در واقع فقط نظرها و دریافت های برخی از مسلمانان ، و ناشی از کردار ها و هنجارهای اجتماعی و تاریخی ای هستند که نه مقدس اند و نه تغییرناپذیر ، بلکه بشر و متغییرند ( میرحسینی ،الف 1385  ، ص 49 )  .

2-  هم چنین فمینیسم اسلامی مباحث قوی ای ایجاد می کند که نشان می دهد اسلام خشونت جنسیتی علیه زنان را نمی بخشد و آن را خلاف آموزه های اسلامی می داند . گرچه این امر به تنهایی خاتمه بخش خشونت علیه زنان نخواهد بود اما یکی از ابزار مهم مقابله با خشونت در جوامع اسلامی می تواند باشد (میرحسینی ،الف 1385  ) .

3- به علاوه نتایج سیاسی نیز برای مسلمانان دربردار دارد. چراکه می تواند مسلمانان را از موضع صرفا دفاعی خارج  کند و آنان را قادر سازد تا خود را در جزم های حقوقی محدود نکنند و در جستجوی پرسش ها و پاسخ های جدید باشند ( میرحسینی ،الف 1385  ، ص 49 )  .

4- فمینیسم اسلامی اکنون به عنوان گفتمان جدیدی درک می شود که نه تنها نقد می کند بلکه توانسته بر اساس ارزش های اسلامی،  تحولی  پارادایمی در دیدگاه های فقهی ایجاد کند . تحولی که نقد اسلامی را به مسائل امروزین جدید پیوند می زند (  Abou-Bakr، 2001  و میرحسینی ،الف 1385  ، ص 49 ) .

5-  فمینیسم اسلامی این امکان را فراهم می آورد تا هویت زنان مسلمان از چندگانگی مبهم رها شود و باعث شود تا درک  زنانه شان از خویش به نفی ایمان و سردرگمی بی هویتی منجر نشود .بعضی از محققان زن مسلمان مطرح کرده اند که درحالی که زنان در واقع هویت های چندگانه ای دارند که مبتنی بر واقعیت های عینی موجود در یک متن خاص است ، درمیان بسیاری از زنان مسلمان مفهومی توافقی وجود دارد که معتقد است اسلام بستری وجودی برای شیوه فهم جهان ، خود و هدف نهایی زندگی انسان فراهم می کند . این مسئله نشان می دهد که برای فمینیست های اسلامی ، اسلام به اندازه سایر هویت ها وزن ندارد بلکه منبع اساسی فهم بودن فرد در جهان است . گرچه به این معنا نیست که فهم های زنان مسلمان از اسلام یک سان است یا هویت اسلامی واحدی وجود دارد که توسط عوامل فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی تاثیر نگرفته است . در واقع شیوه ای که در آن اسلام فهمیده می شود و تجربه می شود در بسترهای متنوع ، با توجه به شمار بسیاری از عوامل فرهنگی و اقتصادی و حقوقی ومحلی ، تنوع می یابد . با این حال عناصر اصلی باور و ارتباط وجودی فرد به خدا و جهان ، ابعاد مشترکی هستند که مسلمانان تجربه می کنند ( Shaikh، 2003 ، ص 156 ) .

6- این نوع تفکر انتقادی به تولید مفاهیم اساسی در عدالت ، هویت ، شهروندی و کنش گری activism منجر گشته که در پی دستیابی به اهداف آن ها در تقابل با اشکال محافظه کارانه شناخت اسلامی قرار می گیرد (   Gomez-Garcia  ، 2002  )  از این رو هم چون سایر جنبش های اصلاحی مدرنیستی درون مذهبی، فمینیسم اسلامی بر عاملیت افراد تاکید دارد و بر حقوق زنان برا ین اساس که ارتباط مستقیم با خدا و نه واسطه انسان ( روحانی ) داشته باشند اصرار می ورزد . این اصل اگر به طور جدی به کارگرفته شود ، این پتانیسل را دارد که انحصارگرایی روحانیت مردانه را بر مذهب به چالش کشد ، فهم زنانه از مذهب را به نهاد اقتدارگرا مردانه روحانی محور به فرایند معنوی غیر تاریخی در زندگی روزانه زنان تبدیل کند (  Tohidi، 2001 )  .

7-  ارزش به کاربردن اصطلاح " فمینیسم " این است که زنان مسلمان را قادر می سازد تا پراگماتیسم  خود را در یک چشم انداز سیاسی و جهانی تعریف کنند و قرار دهند . این امر به نوبه خود امکاناتی وسیع تر را برای همپیمانان ، مبادلات و تعامل غنی ِ متقابل میان گروه های مختلف زنان ، ایجاد می کند . این ارتباطات گروه های مختلف زنان را توانا می کند تا در تجارب یک دیگر سهیم شوند و آن را بیاموزند (Shaikh,2003  ، ص 155 ) .

8-  هم چنین استفاده از زبان فمینیستی در ایجاد زبانی منسجم برای کهکشانی از ایده ها که به سیاست های جنسیتی پیرامون اگاهی انتقادی مربوط می شود ، بسیار سودمند است (Shaikh ، 2003 ،  ص 155 ) .

9- درنهایت پذیرش فمینیسم به عنوان یک مفهوم غربی سبب می شود مرئی ترین گفتمان های پیرامون حقوق زنان و عدالت جنسیتی به مثابه ویژگی  شرق و ... تاریخ های محلی اعتراض و مقاومت دربرابر پدرسالاری که توسط زنان غیرغربی ایجاد شده ، به حاشیه رانده شود (Shaikh ، 2003 ، ص 155 ) .اما فمینیسم اسلامی با انتقاد به گفتمان های فمینیستی غربی درباره زنان جهان سوم ، بیان می کند که معیارهای زنان جهان اول اغلب به عنوان هنجارهای برتر علیه زنان جهان سوم و غیرغربی بر زنان که از سنت های فرهنگی و مذهبی مختلف آمده اند ،  تحمیل شده.  به علاوه همگن سازی زنان درون پاردایم های فمینیسم غربی مسلط به ساختار زنان به عنوان قربانیان از پیش و بی قدرت ، مربوط می شود . این رویکرد شرایط مادی خاص و چهارچوب های ایدئولوژیکی که بستر خاصی از قدرت زدایی برای گروه های خاص زنان را ایجاد می کنند ، در نظر نمی گیرد و مطالعه نمی کند . درعوض ،  مدل های مختلفی از قدرت زدایی زنان استفاده می شود تا این تز کلی را ثابت کند که زنان به عنوان یک گروه " ضعیف " وجود دارند . زنان به مثابه گروهی تحت ستم در این فرایند تحلیل ، پیشایش شناخته شده اند . نکته اساسی که گروه های زنان در طول فرایند ها و ساختارهای روابط اجتماعی واقع شده اند ، مبهم است  (Shaikh ، 2003 ، ص 151) .

10- فمینیسم اسلامی توانسته است مرزهای موجود را برهم زده و دو قطبی مذهبی و سکولار ،  شرقی و غربی را از بین ببرد . فمینیسم اسلامی شکاف ها را نزدیک تر کرده است و توجهات و اهداف مشترکی را نشان می دهد که بر اساس برابری جنسیتی و عدالت اجتماعی استوار است . از این روست که میان کلنجار بین فمینیسم سکولار و فمینیسم اسلامی می تواند در نتیجه یا عدم شناخت تاریخی و یا هم چون بسیاری موارد در اثر تحریکات سیاسی به منظور نابود ساختن همبستگی وسیع میان زنان صورت گیرد ( Badran ، 2002 ) .  

منابع :

بدران ، مارگریت ( 2004 ) . درباره مفهوم فمینیسم اسلامی . ترجمه سهیلا وحدتی در http://www.iran-nabard.com

میرحسینی ، زیبا ( الف 1385) . آواهای تازه فمینیستی در جهان اسلام . زنان . سال 15  ، ش 132 ،صص 46-50 .

Abou-bakr,Omaima (2001). Islamic feminism? What’s In a Name ?Preliminary Reflections . in http://www.amews.org/review/reviewarticles .

Afshar, Haleh ( 1998) Islam and Feminism : an Iranian case-study . London and New York: Macmillan .

Badran, Morgot (2002) . Islamic Feminism : What ‘s In a Name? Al-Ahram Weekly online 569 . January, in http://www.weekly.ahram.org.

Gomez-Garcia , luz (2002 ) Islamic Feminism : From an Identity-based Response to an Islamic Knowledge Frame . in http://www.travellingconceptes.net .

Paidar , Parvin ( 1996a) .Feminism and Islam  in Iran . in Deniz Kandityoti . Gendering the Middle East . Tauris : IB .

Paidar , Parvin ( 1996b) .Women and Political Process in Twentieth Century Iran . Cambridge : Cambridge University Press .

Shaikh , Sadiyya ( 2003 ) . Transforming Feminisms : Islam , Women , and Gender Justice . in Omid safi (ed ) . progressive Muslims . Oxford : One World .

Tohidi , Nayereh( 2001) .Islamic Feminism : Perils and Promises . Mews Review 16 ,314 . in http://www.nodo50.org/feminismos/spip.php?article118 .

Wikipedia  ( 2007 ) Islamic Feminism . in in http://www.en.wikipedia.org/wiki/islam_feminism