در جواب دوستاني كه براي مطلب قبلي كامنت گذاشته بودن از جمله علیرضای عزیز ،

 بذار راست و پوست کنده بگم .منو دوستام زیاد به زبان زنان و شناخت زنان و... فکر می کنیم . مثلا چطور می شه از زبان زنان استفاده کرد و اروتیک نبود یا آیا بدون زبان از پیش ساخته مردان می شه فضای بین الاذهانی ایجاد کرد ؟ چرا تجارب همو ( ما زن ها و شما مردان)  نمی فهمیم -  البته ما زنها همیشه مجبور شدیم که بفهمیم  . چه طور می تونیم شناخت مونو خارج از سیستم نتظیم کنیم ؟ اون موقع که روی شناخت شناسی زنان کار می کردم به جواب قاطعی نرسیدم. اما ما هنوز داریم می خونیم و فکر می کنیم . بله ما تونستیم مسئله رو پیدا کنیم این که این شناخت ِ حاکم شناخت ما نیست . اما هنوز نمتونیم درباره شناخت خودمون حرف بزنیم . خیلی ها این مشکل رو ناشی از زبان می دونن. برای همینه که خروج از سیستم و ساختار لازمه اما خارج از سیستم چه طور تعریف می شیم ؟ مطالب بعدی نمی دونم چه قدر می تونه پاسخ گو باشه . اما می خوام متمرکز بشم روی شناخت زنان و تئوری های مرتبط و از اون جا قضیه رو تو اسلام دنبال کنم . خوشحال می شم از دوستان اگه کسی چیزی دیده یا فکر می کنه برام بفرسته.